پیامبر اکرم ـ ص ـ در مدینه

پیامبر اکرم ـ ص ـ در مدینه هجرت پیغمبر اسلام ـ ص ـ از مکه به مدینه، سرفصل بزرگی در بالندگی دعوت اسلامی و نقطه عطف برجسته ای در تاریخ اسلام محسوب می شود. اگر اسلام طی گذشت سیزده سال در مکه (که سه سال از این مدت هم به صورت مخفیانه سپری شده)، بیشتر درصدد


پيامبر اكرم ـ ص ـ در مدينه

هجرت پيغمبر اسلام ـ ص ـ از مكه به مدينه، سرفصل بزرگي در بالندگي دعوت اسلامي و نقطه عطف برجسته اي در تاريخ اسلام محسوب مي شود. اگر اسلام طي گذشت سيزده سال در مكه (كه سه سال از اين مدت هم به صورت مخفيانه سپري شده)، بيشتر درصدد جذب پيروان و منازعات فكري با سران مشركان بود، اينك با ورود پيامبر ـ ص ـ و اصحابش به مدينه پايه حكومتي گذارده مي شود كه سايه پهناور آن قرار بود بر سر تمام جهانيان افكنده شود و چونان درختي بارآور، همگان از ميوه هاي طيّبه و خوشاب آن بهره مند شوند.

در اين حركت چند نكته مي تواند نظر ما را به خود معطوف سازد:

1 ـ هجرت پيامبر ـ ص ـ ، انگيزه ها و كيفيت هجرت.

2 ـ واكنش مشركان.

3 ـ اقدامات اوليه پيامبر ـ ص ـ در مدينه به منظور پي ريزي دولت كريمه اسلامي.

4 ـ موضعگيريهاي اصحاب اديان در مدينه.

5 ـ تغيير قبله.

6 ـ فراخواني سران و اميران بلاد مجاور به اسلام.

7 ـ ابلاغ سوره برائت در مراسم حج.

8 ـ پذيرش آيين اسلام از طرف قبايل و طوايف.

* * *

فشارها و ناملايمتي هاي طاقت فرسا و روزافزون مشركان بر شخص پيامبر ـ ص ـ و پيروان آن حضرت اقتضا مي كرد تا رهبر اسلام در پي يافتن فضايي آزاد براي طرح دعوت خود و تحقق بخشيدن به آرمانهاي والاي آن باشد; فضايي كه به دور از سمپاشيهاي مخالفانش باشد و خود و يارانش بتوانند آزادانه به فرمانهاي خدا و پيامبر خويش عمل كنند و آرمانهاي قرآني را كه به هدف ارتقاي انسانيت بر آنها نازل شده بود، جامه تحقق بپوشانند.

پيامبر ـ ص ـ پيش از هجرت به مدينه، گروهي از يارانش را به سوي حبشه روانه كرده بود و آنها علي رغم تلاشهاي قريش توانسته بودند دل نجاشي را به دين خود متمايل سازند و در پناه حمايت او در آن ديار و در ميان ترسا كيشان اقامت گزينند و به آداب مسلماني عمل كنند.

و اينك پيامبر ـ ص ـ در انتظار فرمان وحي بود تا خود نيز دست به هجرت بزند. از ديگر سو مشركان نيز كه خود متوجه گسترش آيين اسلام در شبه جزيره و بالا گرفتن ستاره بخت اين آيين بودند، درصدد يافتن راهي برآمدند تا با از ميان بردن مرد شماره يك اين دين; يعني پيامبر ـ ص ـ براي هميشه كار اسلام و پيروان آن را يكسره سازند.

سرانجام در روز پنج شنبه 27 صفر سال 622 ميلادي، سران و اشراف قريش در «دارالندوه» براي اتخاذ تصميمي واحد در اين خصوص، گرد آمدند. هر يك از حاضران تدبيري انديشيده بود. برخي حبس و غُل و زنجير را براي آن حضرت پيشنهاد مي كردند و گروهي ديگر اصرار ميورزيدند كه به نحوي پيامبر ـ ص ـ را از ديار خود بيرون كنند و با اين كار اُلفت و يكپارچگي سابق خود را بازگردانند و ديگر اين كه پيامبر ـ ص ـ در پايگاه جديد خويش چه مي كند كاري نداشته باشند!

اما اين آرا و نظاير آنها نمي توانست براي مشركان زخم خورده، رضايتبخش باشد و پيشنهاد بهتر به نام «ابوالحكم» (ابوجهل) به ثبت رسيد كه گفت: «به نظر من بايد از هر قبيله دلاوري جوان را برگزيد و وي را شمشيري برّان داد تا همگان ضربتي بر محمد ـ ص ـ وارد كنند و او را از پاي درآورند و بدينسان مسؤوليت خون او بر گردن تمام قبايل افتد تا بني عبدمناف هم امكان نيابند با همه قوم خويش به روياروئي بپردازند و كين محمد ـ ص ـ را بستانند.

پيشنهاد ابوجهل مورد قبول حاضران واقع مي شود و متعاقب آن قريش دست به كار اجراي توطئه خويش مي شوند. از طرفي پيامبر ـ ص ـ نيز از طريق وحي از توطئه مشركان آگهي مي يابد و فرمان هجرت به او داده مي شود. جبرئيل او را مي فرمايد كه امشب در بسترت نخواب. رسول خدا ـ ص ـ نيز به علي ـ ع ـ مي فرمايد كه تو امشب در بستر من بخواب و بُردِ مرا به خود بپيچ. آنگاه به وي اطمينان مي دهد كه از جانب مشركان به او آسيبي نمي رسد.

پيامبر ـ ص ـ پس از تعيين اميرالمؤمنين ـ ع ـ براي اين فداكاري بزرگ، آماده هجرت مي شود. بنابر آنچه ابن هشام در سيره خود آورده، آن حضرت مشتي خاك برمي گيرد و در هوا مي پراكند و آيات 1 تا 9 سوره يس را تلاوت مي كند(1) و بدين معجزه خود را از چشم مشركان نهفته مي دارد.

به اين ترتيب يكي از شكوهمندترين مقاطع تاريخ اسلام رقم مي خورد. و با ياري خداوند و تدبير پيامبر ـ ص ـ ، اسلام فضايي گسترده تر و آماده تر براي رشد و بالندگي خود مي يابد.

به نوشته تواريخ، پيامبر ـ ص ـ هجرت خود را با ابوبكر آغاز مي كند. علاوه بر ابوبكر شخصي به نام «عبدالله بن ارقط»، به عنوان راهنما، آن حضرت را همراهي مي كرد.

يكي ديگر از عواملي كه موجب شد تا پيامبر ـ ص ـ ، علي ـ ع ـ را از پس خويش در مكه بگذارد و خود رهسپار مدينه شود اين بود كه امانات مردم نزد آن حضرت بود و پيامبر ـ ص ـ وظيفه خود مي ديد كه امانتهاي مردم را به آنها بازگرداند. از اين رو علي ـ ع ـ را فرمان داد تا در مكه بماند و امانات مردم را تحويل صاحبانشان دهد و سپس خود به همراه تني چند از اعضاي خانواده خود و پيامبر ـ ص ـ به آنها ملحق شود.

از ديگر سو، مشركان كه با شمشيرهاي آخته، خانه پيامبر را تحت محاصره خويش درآورده بودند، فرصت را غنيمت شمرده دست به حمله زدند، اما در كمال تعجب علي ـ ع ـ را در بستر آن حضرت ديدند و تازه پي بردند كه پيغمبر ـ ص ـ بطرزي معجزه آسا از چنگ آنها جان سالم به در برده است. لذا اقدام به بازپرسي از علي ـ ع ـ كردند و آن حضرت نيز با مقاومت در برابر آنها پرسشهايشان را بي پاسخ گذاشت!

پيغمبر و همراهانش نخست در غاري در كوه ثور (كوهي كه در جنوب مكه واقع است) مأوا گزيدند. ابوبكر نيز به عبدالله پسرش فرمان داده بود كه گوش به سخنان مردم دهد واخبار مكه را هر شب به آگاهي آنها برساند. همچنين اسما دختر ابوبكر نيز شبانه براي آنها آب و غذا مي برد.

اقامت در غار ثور، سه شب و سه روز به درازا انجاميد. و صبح روز چهارم اول ربيع الأول سال يكم هجري، آنها از غار به قصد عزيمت به مدينه بيرون آمدند. بنابر قول اسما كسي نمي دانست كه آن حضرت و همراهانش روي به كجا دارند؟ قريش كه از هجرت پيامبر ـ ص ـ مطلع شده و جستجوهاي اوليه آنها بي ثمر واقع شده بود، صد شتر جايزه براي كسي كه پيامبر را بيابد، تعيين كرد.

پيامبر ـ ص ـ و همراهانش به راهنمايي «عبدالله بن ارقط» با عبور از واديها و باديه ها، در روز دوشنبه هشتم ربيع الأول ـ علي الأصح ـ ظهر هنگام به قبا رسيدند.

از طرفي مردم مدينه كه خبر هجرت پيامبر اكرم ـ ص ـ را دريافت كرده بودند، هر روز پس از اقامه نماز صبح از خانه هاي خود به سمت بيرون شهر خارج مي شدند و انتظار قدوم مبارك آن حضرت را مي كشيدند و چون گرما شدت مي يافت به خانه هاي خود برمي گشتند.

رسول خدا ـ ص ـ در قبا اتراق كرد و روز جمعه نوزدهم ماه ربيع الأول سال نخست هجري عزم حركت به مدينه فرمود. از مهم ترين وقايع دوران اقامت پيغمبر ـ ص ـ در قبا، يكي ساختن اولين مسجد در اسلام در آن ناحيه و ديگري اقامه نخستين نماز جمعه در آنجا بوده است.

طبري، مدت اقامت پيامبر ـ ص ـ را در قبا 14 روز مي داند. و درباره مسجد قبا گويد: اين مسجد نخستين مسجدي است كه در اسلام بنا شد.(2) خطبه اي كه پيغمبر ـ ص ـ در اوّلين نماز جمعه اسلام ايراد فرموده چنين بوده است:

«خدا را سپاس مي گزارم و او را مي ستايم و از او مدد مي جويم و از او آمرزش مي طلبم و هدايت را خواستارم، و به او ايمان مي آورم و ناسپاسي اش نمي كنم و با آنان كه ناسپاسي اش كنند ستيز ميورزم.

يكتايي و بي انبازي خدا را شهادت مي دهم و اقرار به بندگي و رسالت محمد ـ ص ـ دارم; كسي كه خداوند او را با هدايت و نور وحي و موعظت در زماني كه پيامبر نبود و دانش كاستي گرفت و مردم به گمراهي اسير آمدند و به قيامت نزديك شدند و با مرگ همنفس گشتند، به رسالت برگزيد.

و هر كه خدا و پيغمبرش را فرمان برد، ره يافته و آن كه او را نافرماني كند روي از حق برتافته و در گمراهي، برون از حد تاخته.

شما را به تقواي خدا سفارش مي كنم كه اين بهترين سفارش مسلماني به يك مسلمان ديگر است; بر اين كه او را به آخرت انديشي ترغيب كند و به تقواي خدا فرمانش دهد. پس برحذر باشيد از آنچه خدا شما را از خودش برحذر داشته، و برتر از اين هيچ نصيحتي و بالاتر از اين هيچ موعظتي نيست، و هشداريد كه تقواي خدا خشم خدا را جلوگير مي شود و از عقوبت او در امان مي دارد، و تقواي خدا صورتها را نوراني و سپيد مي كند و خدا را خشنود مي دارد و منزلت شما را مي افزايد.»

چنانكه گفته شد پيامبر ـ ص ـ پگاه روز جمعه نوزدهم ماه ربيع الاول سال نخست هجري از قبا به مدينه رفت.

يكي از دل انگيزترين گوشه هاي حركت هجرت به مدينه، كيفيت انتخاب مسكن آن حضرت در آن ديار است. نوشته اند كه چون آن حضرت به همراه يارانش وارد مدينه شد، سران طايفه «بني سالم بن عوف» به استقبال آن حضرت شتافته عرضه داشتند: پيش ما بمان كه ما با افراد و سلاح خود از حمايت شما فروگذار نمي كنيم. ليكن پيامبر به آنها فرمود: راه شتر را باز گذاريد كه او خود مأمور به انتخاب است (خَلّوا سبيلها فانّها مأمورةٌ) .

از هر محله كه عبور مي كرد، اشراف و بزرگان آن محله همين تقاضا را از وي مي كردند و هر يك سعي داشتند تا پيامبر ـ ص ـ را در بين خود مأوا دهند و اين افتخار بزرگ را نصيب خود سازند، امّا پيغمبر ـ ص ـ به همه همان جواب نخست را تكرار مي كند.

مردم با شوق و التهاب منتظر بودند كه شتر در كجا زانو به زمين مي نهد. سينه ها مي تپيد و چشم ها در چشمخانه قرار نداشت ... عاقبت شتر در زميني متعلق به دو پسر بچه يتيم از «بني مالك بن النّجار» كه تحت قيموميت «معاذ بن عفراء» بودند، زانو بر زمين نهاد.

اما شتر باز برخاست و چند گامي رفت و مجدداً به همان جا برگشت و زانو بر زمين زده بدين سان هجرت پيامبر ـ ص ـ علي رغم ميل كافران و مشركان، با توفيق تمام به انجام رسيد و از آن تاريخ شهر يثرب را «مدينة النبي» و بعدها «مدينه» خواندند.

پس از آن كه شتر منزلگاه پيامبر را مشخص كرد، «ابوايوب انصاري»، بار سفر رسول خدا ـ ص ـ را به خانه خويش برد و پيامبر هم به باروبنه خويش ملحق گرديد و در خانه «ابوايوب» مأوا گزيد. گويند آن حضرت، از صاحبان آن زمين جويا شد و «معاذ بن عفراء» پاسخ داد: اين زمين از آن سهل و سهيل پسران عمرو هستند كه تحت سرپرستي من به سر مي برند و من مي توانم رضايت آنها را جلب كرده، زمين را از آنها بستانم تا شما مسجد خود را بسازيد.

پيامبر ـ ص ـ با اندك اثاث زندگي خويش، در طبقه تحتاني خانه ابوايوب سكونت داشت تا روزي كه مسجد و خانه هاي زنانش آماده گرديد. ابوايوب از اين كه رسول خدا ـ ص ـ در طبقه پايين و خودش در طبقه بالا زندگي مي كرد، ناراحت بود لذا به حضرت پيشنهاد كرد كه طبقه بالا را براي سكونت خويش بگيرد اما پيامبر ـ ص ـ با فروتني و تواضع به او فرمود: «براي ما و ميهمانان ما همين راحت تر است كه در طبقه پايين ساكن باشيم.»

ساخت مسجد نبوي با شور و اشتياق مسلمانان آغاز گرديد. حضرت نيز همراه و همدوش اصحاب خود به آنها كمك مي كرد. اصحاب همچنين براي دادن روحيه به يكديگر و ايجاد فضايي صميمي تر سرودها و اشعاري مي خواندند; يكي از آنها مي سرود:

لئن قعدنا والنبيّ يعملُ لذاك منّا العملُ المُضلَّلُ

«اگر ما بنشينيم در حالي كه پيغمبر ـ ص ـ كار مي كند، كار ما بسي گمراهانه خواهد بود.»

همچنين باهم مي سرودند:

لا عيش الاّ عيش الآخرة اللّهمّ ارحمِ الانصار والمهاجرة

«زندگي اي جز زندگي آخرت نيست، خدايا! انصار و مهاجران را رحمت فرما.»

ورسول خدا ـ ص ـ نيز در پاسخ اين بيت سرود:

لا عيش الاّ عيش الآخرة اللّهمّ ارحمِ المهاجرين والأنصار

«زندگي اي جز زندگي آخرت نيست، خدايا! مهاجران و انصار را رحمت بفرما.»

در بحبوحه همين حركت بود كه يكي از تعيين كننده ترين مظاهر و رخدادهاي پيچيده در تاريخ اسلام، به ظهور رسيد. برخي از اصحاب در حين ساختن مسجد، «عمار بن ياسر» را با گذاردن خشتهاي سنگين بر دوش و دستش گرانبار كرده بودند. عمار كه توانش رفته بود، چون به پيامبر ـ ص ـ رسيد عرضه داشت: «اي پيامبر! مرا كشتند، بيش از آنچه خود مي برند بر من بار مي كنند.»

ام سلمه، همسر پيامبر ـ ص ـ گويد: رسول خدا را ديدم كه گيسوان افتاده عمار را بدست خويش مي افشاند و مي گفت:

««ويحَ ابن سميّة، ليسوا بالّذين يقتلونك، انّما تقتلك الفئة الباغية.»

«افسوس بر پسر سميه، اينان كساني نيستند كه تو را مي كشند بلكه گروه بيدادگر تو را به قتل مي رسانند.»

صحّت پيشگويي پيامبر ـ ص ـ چندين سال بعد، در جنگ صفين به اثبات رسيد و شهادت او به دست معاويه، حقانيت سپاه امام علي ـ ع ـ را بر همه ثابت كرد.

پس از آن كه مسجد پيامبر ـ ص ـ و خانه هاي همسرانش مهيا گرديد، آن حضرت خانه ابوايوب را به قصد رفتن به خانه خويش ترك كرد.

از اين پس، تلاشها و كوششهاي پيامبر ـ ص ـ ويژگي متمايزي به خود گرفت. هر اندازه كه آن حضرت در مكه در سر راه دعوت خويش با موانع و عوائق فراواني روبرو بود، اينجا با ميداني فراخ و امكاناتي مهيّا و دلهايي مطيع و گوشهايي شنوا روبرو بود. پيامبر ـ ص ـ نيز با عنايت به اين فضاي تازه، دست به اقداماتي زد كه هر كدام در پيشبرد دعوت اسلام نقش بسزايي داشتند. اين اقدامات را مي توان در بندهاي زير خلاصه كرد:

ـ نحوه اذان براي اقامه نماز.

ـ ايجاد روابط دوستانه ميان خود و يهود در مدينه به قصد همزيستي مسالمت آميز.

ـ ايجاد روابط دوستانه ميان خود و قبايل عرب مجاور با مدينه. حكمت اين حركت دو چيز بود; يكي برقراري امنيت براي مسلمانان داخل مدينه و ديگر زمينه سازي براي ورود اسلام در آن قبائل.

ـ روانه ساختن نمايندگان و سفيرانش به دربارهاي شاهان و اميران براي دعوتشان به اسلام. اين حركت ابتكاري پيامبر ـ ص ـ را، از نظر عظمت و قدرت تأثير آن، فقط مي توان با بزرگي حركت هجرت برابر دانست.

ـ استقبال پيامبر ـ ص ـ از وفود (و هيأتهايي) كه به خدمتش مي رسيدند تا مستقيماً به دست حضرت مسلمان شوند. پيامبر ـ ص ـ نيز پس از آن كه هر گروهي مسلمان مي شدند يك يا تني چند از قرّاء و معلّمان اصحاب خود را با آنها روانه مي كرد تا آداب آيين تازه و تفسير برخي آيات قرآن را به آنها بياموزد.

ـ انتشار اخبار مربوط به پيامبر ـ ص ـ و آيين نو ميان مردم.

ـ غزوات آن حضرت نيز به نوبه خود سهم بسزايي در نشر آيين جديد داشت. در اين غزوات، حضرت رسول ـ ص ـ مطابق اوامر قرآن به يكدست قرآن و به دست ديگر سلاح برمي گرفت و به رويارويي مخالفان و مشركان مي رفت.

افزون بر آنچه كه در بندهاي بالا ذكر گرديد، برخي امور ديگر نظير سخنرانيهاي آن حضرت و همچنين ايجاد مؤاخات (برادري) ميان مسلمانان، آن هم در مقرّ جديد آن حضرت در نشر و گسترش اسلام بهره شاياني داشت.

بنابر نقل طبري(3) خطبه اي كه پيامبر ـ ص ـ در قبا ايراد فرمود، نخستين خطبه آن حضرت بود، امّا اوّلين سخنراني پيامبر اكرم ـ ص ـ پس از ورود به مدينه، بدين مضمون است:

«اي مردم! براي فرداي قيامت خود چيزي پيش فرستيد، مي دانيد كه خداوند شما را در بازار قيامت خواهد خواند و گلّه بي چوپان شما را فرا مي خواند در حالي كه او را هيچ مترجمي نيست و حاجبي نباشد كه جلو او را سد كند، سپس پروردگارش بدو فرمايد: مگر فرستاده ام به سوي تو نيامد و تو را آگاه نساخت؟ مگر تو را مال و ثروت نداده بودم و بر تو افضال نكرده بودم؟ پس تو براي خود چه كار كردي؟

آنگاه او به راست و چپ نظر مي اندازد و چيزي نمي بيند، سپس روبروي خود را مي نگرد و غير دوزخ نمي بيند. بنابر اين هر كه مي تواند ولو با بخشيدن پاره اي خرما خود را از آتش دوزخ دور بدارد، حتماً دست به كار شود. و هر كه نتوانست از گفتن سخني نيك دريغ ندارد كه به ازاي هر حسنه ده حسنه همانند آن به شما داده مي شود تا هفتصد برابر. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.»

خطبه دوّم پيامبر ـ ص ـ در مدينه نيز چنين بوده است:

«حمد و سپاس از آنِ خداست، او را مي ستايم و از او مدد مي جويم، از بديهاي خود و كردارهاي زشت به خداوند پناه مي بريم. هر كه را خدا هدايت كرد او را گمراه كننده اي نيست و هر كه را گمراه فرمود براي او رهنمايي نيست. و به يكتايي خداي بي انباز گواهي مي دهم. بهترين سخن، (آيات) كتاب خداي تبارك و تعالي است. رستگار شد آن كه خدا در دلش قرآن را بياراست و پس از كفر ورزيدنش به نعمت اسلام برخوردارش ساخت و خداوند اين قرآن را بر سخن مردم ترجيح داد و برگزيد، كه قرآن بهترين حديث و بليغ ترين است. آنچه خدا دوست دارد، دوست بداريد و از بُنِ جان به خدا مهر بورزيد و از كلام و ذكر خدا ملول نگرديد و دستهاتان را از آن دور نداريد.

بدانيد از هر آنچه خداوند مي آفريند فقط قرآن است كه برمي گزيندش و خداوند آن را بهترين اعمالش ناميده و آن را از بندگانش برگزيده و سخني نيك است و در آن همه حلال و حرامها براي مردم به شرح آمده است.

پس خدا را بپرستيد و به او شرك نورزيد و از او پروا كنيد، چنانكه او را سزد و با كردار نيك خود، آنچه را كه به دهانهاتان مي گوييد جامه راستي بپوشانيد و به روح خدا در ميان خويش محبت ورزيد و بدانيد كه خداوند خشم مي گيرد اگر پيمانش شكسته گردد. والسلام عليكم.»


| شناسه مطلب: 78809